نوشته ها
راضی نگه داشتن دیگران
ترک عادت سمی راضی نگه داشتن دیگران
یکی از مسائلی که اکثر ما با آن سروکار داریم وسواس همیشگی راضی نگه داشتن دیگران است. این حس نیاز به مقبولیت در همه ما انسانها وجود دارد و همهی ما دوست داریم که انسان محبوبی در جامعه باشیم. اما کسی که بهطور ناسالم بخواهد به این نیاز خود پاسخ بدهد انتظار دارد همه انسانها از او راضی باشند. طبیعتا این اتفاق هیچوقت نخواهد افتاد. به قول آن جمله که میگوید: شما حتی اگر خدا هم باشید بازهم کسانی هستند که شما را قبول ندارند.
یکی از دوستانم نسبت به راضی نگه داشتنِ دیگران، حساسیت زیادی دارد. از رفتارش که نیاز به تأیید و رضایت دیگران بهشدت در آن احساس میشود، متوجه شدم. بسیاری از نیازهای خودش را نهتنها درنظر نمیگیرد، بلکه برای راضی نگه داشتن اطرافیان نیز از بسیاری خواستهها و نیازهایش میگذرد.
او مادر دو فرزند دوقلوست و در شرکتی مشغول به کار است. برای جلب رضایت همسرش برخی از مسئولیتهای او را نیز انجام می دهد. میدانم که مشابه دوستِ من در جامعه کم نیست. شاید شما هم درحالحاضر با این معضل در حال دستوپنجه نرم کردن هستید و دائم درحال خدمترسانی و راضی نگه داشتن دیگرانید. ممکن است خودتان متوجه این موضوع نباشید. اما سالها عمرتان را وقف برطرف کردن نیازهای دیگران کردهاید با این هدف که مبادا ناراحت شوند. حس ناخوشایند قربانی بودن که خشم پنهان بههمراه دارد متأسفانه درنهایت باعث آسیب به خودتان و دیگران میشود. بالاخره روزی مضطرب شدن و حس افسردگیِ دائم برایتان مسئلهساز خواهد شد.
بهعنوان یک همسر چقدر از خواستهها و نیازهایتان گذشتهاید؟ در محل کار چطور؟ هنوز مسئولیتهای همکاران بر شانهی شماست؟ اصلا تا به این لحظه توانستهاید همه را راضی و خشنود نگه دارید؟ دیگران میتوانند همیشه شما را راضی نگه دارند؟
پس باید یاد بگیریم چطور با حس مقبول نشدن از طرف جامعه کنار بیاییم. در این مقاله با نه گام، یاد میگیریم چطور بپذیریم لازم نیست همه را از خودمان راضی نگه داریم؟!
چرا اصرار داریم همه را از خودمان راضی نگه داریم؟
اول از هرچیزی، بیایید بررسی کنیم ببینیم چه دلایلی باعث میشوند که آدمها اینقدر برای راضی نگه داشتن دیگران اصرار داشته باشند:
-
رفتارهای خانواده در کودکی:
اگر پدر و مادرتان ناآگاهانه، در کودکی رفتارهای مثبت شما را مورد تأیید قرار نمیدادند و مدام بابت کوچکترین اشتباه از سمت این عزیزان موأخذه میشدید طبیعی است که امروز تااینحد نگران تأیید دیگران باشید. رفتار سلطهطلبانهی خواهر و برادر بزرگتر، فرزندان کوچک خانواده را ترسو و ضعیف بار میآورد. زورگوییهای فرزندان بزرگتر باعث میشود که فرزندِ کوچک سلطهپذیر شود و متأسفانه مجبور میشود برای راضی نگه داشتنِ خواهر و برادر بزرگترش به آنها باج بدهد.
-
ترس از طرد شدن:
ازطرفی ترس از تنهایی و نگرانی درمورد اینکه دیگران شما را ترک کنند، اضطراب بیمارگونهای که شخصیت شما را به اطرافیان وابسته نشان میدهد. همهی این موارد رفتارهای ناسالمی را شکل میدهند که گاه متوجه هستید و گاها توجهی به آنها ندارید. برای مثال باج دادنهای مداوم برای راضی نگه داشتن دیگران، اینقدر شخصیت شما را متزلزل و آسیبپذیر میکند که با از دست دادن، ترک و یا قهر دیگران، خودتان را میبازید. این رفتارها مثل یک سیکل معیوب شما را در خود غرق میکنند و برای بیرون آمدن از این چرخه نیاز به انرژی زیادی دارید. این سیکل معیوب در علم روانشناسی طرحواره طردشدگی نام دارد. اگرچه تشخیص اینکه این احساس شما به معنی داشتن این طرحواره هست یا نه به عهده روانشناس است.
کلینیک مغز و اعصاب نورون اصفهان را در اینستاگرام دنبال کنید.
-
احساس گناه و شرم:
احساس گناه و نشخوارهای فکری با این تفسیر که: من چه اشتباهی مرتکب شدم که مستحق طرد شدن از سوی آدمهای اطرافم هستم؟! تمام این تجارب گذشته باعث میشوند در بزرگسالی دچار چنین رفتارهای ناسالمی شوید. خلاصه رفتارِ همه، چه پدرومادر، چه معلمان و مربیانِ کودک بسیار در شکلگیری این عادت مخرب که به هرقیمتی «دیگران را باید راضی نگه داشت » تأثیرگذار هستند. این احساس باعث میشود شما فکر کنید بقیه حق دارند هر رفتاری با شما داشته باشند و همیشه مشکل را از خودتان ببینید و خودتان را مقصر بدانید.
-
اعتمادبهنفس پایین:
وقتی کسی خودش را قبول نداشته باشد و به اندازه کافی به خودش و تصمیمات و اعتقاداتش مطمئن نباشد، طبیعی است که دنبال تأیید بیرونی میگردد. درواقع آن شخص میخواهد با تأیید بیرونی و مورد احترام قرارگرفتن از سمت دیگران، اعتمادبهنفس نداشتهاش را جبران کند. درحالیکه این کار در بلندمدت اتفاقا بیشتر اعتمادبهنفسش را تخریب میکند. ازطرفی یک فرد سالم، بیشازحد دنبال تأیید بیرونی نیست چون تأیید درونی را به اندازه کافی دارد.
-
ترس از انتقاد:
درواقع این هم از مواردی است که تا حدودی به اعتمادبهنفس وابسته است. هرچند در کل انسانها از اینکه کسی آنها را نقد کند و به آنها این حس را بدهد که به اندازه کافی خوب نیستند، متنفرند، اما افرادی با اعتمادبهنفس پایین بیشتر تحت تأثیر ترس ناشی از انتقاد شدن قرار میگیرند.
-
مغز باستانی:
محققان دریافتهاند که خیلی از رفتارهای انسانهای نخستین همچنان در ما وجود دارند. رفتارهایی که در این دنیای امروزه هیچ معنی و مفهومی ندارند. مثلا در گذشته، اگر کسی نمیتوانست قبیلهاش را از خودش راضی نگه دارد و طبق خواسته آنان عمل کند، از قبیلهاش طرد میشد. طرد شدن در آن دوران هم به معنی ریسک بیشتر برای مردن بود. چون به دلیل موقعیتهای سخت زندگی در آن زمان، افراد به تنهایی نمیتوانستند زنده بمانند. امروزه هرچند این مشکل برای افراد وجود ندارند و طرد شدن از یک عده آدم به معنی ریسک بیشتر برای مردن نیست، اما به دلیل مغز باستانی، ما بیشتر احساس خطر میکنیم.
کلینیک مغز و اعصاب نورون اصفهان را در اینستاگرام دنبال کنید.
جهت اطلاع بیشتر در کانال تلگرام کلینیک مغز و اعصاب نورون اصفهان عضو شوید.
مطالب پیشنهادی کلینیک تخصصی مغز و اعصاب نورون (کلینیک مغز و اعصاب اصفهان):
راهکارهای اثربخش برای کنترل هیجانات منفی (۱)