نوشته ها

علل بیماری های نورولوژیک چیست؟
بررسی علل بیماری های نورولوژیک
بیمارانی که به پزشک مغز و اعصاب مراجعه می کنند، شکایات فراوان و گوناگونی دارند و اغلب سعی می کنند نشانه های بیماری خود را تشدید نمایند تا پزشک مغز و اعصاب توجه بیشتری به آنها داشته باشد، بی خبر از این که این مسأله گاهی مشکلات تشخیص فراوانی را ایجاد می کند و پزشک مغز و اعصاب را در مسیر درخواست آزمایش های پرخرج و بی مورد می اندازد که نتیجه بیشتر آنها ممکن است طبیعی باشد. پزشک باید به آن دسته نشانه هایی که واقعا اهمیت دارند توجه نماید و از بیمار بخواهد آنها را با صداقت و توالی درست بیان کند تا بتواند با سوالات مناسب و معاینه صحیح به تشخیص دقیق یا نزدیک به آن راه یابد که البته این مساله خود نیاز به زمینه علمی خوب و تجربه فراوان دارد.
شکایات شایع و مهم بیماران عصبی که لازم است بیمار حتما به یک نورولوژیست مراجعه کند عبارتند از:
- سرگیجه
- نشنج
- از دست دادن هوشیاری
- فلج اندامها با کاهش قدرت آنها (Weakness)
- خستگی پذیری
- اختلال تکلم بصورت دیسارتری یا دیسفازی
- افتادگی پلک
- سردرد
- دوربینی
- کاهش بینایی و تاری دید
- حرکات لرزشی در چشم ها
- وزوز گوش
- کاهش شنوایی
- حرکات غیر طبیعی در اندامها و سرو گردن
- لرزه اندامها یا رعشه
- کاهش حافظه
- زوال عقل
- از دست دادن کنترل پیشاب و مدفوع
- کرختی و سوزن سوزن شدن اندامها
مواردی که باید در مورد بیماری به آن توجه شود:
بیماری چگونه آغاز شده است؟ ناگهانی یا تدریجی؟
آیا نشانه های بیماری از هنگام شروع تاکنون بدتر شده است با بهتر، یا تغییری نکرده است؟ آیا تشدید و یا تخفیف در نشانه ها وجود داشته است؟ وضعیت بیمار در میاستنی نوسان زیادی دارد به گونه ای که بیشترین شدت نشانه ها و خستگی بعداز ظهرها میباشد و هنگام صبح حال مریض بهتر است.
در آسیب های تحلیل برنده مانند بیماری نورونهای حرکتی (MND) بیمار روز به روز بدتر می شود. قدرت تحرک و نمودهای عصبی بیمار در فلج مغزی با گذشت زمان و افزایش سن کودک بهتر می گردد. در موارد دیگری مانند پولیومیلیت، یادگار بیماری تا پایان عمر ثابت باقی می ماند و علامته ای آن به شکل آتروفی، کوتاهی و آرفلکسی اندام مبتلا همیشه وجود دارند.
آیا در پیشینه فامیلی بیمار، عارضه مشابهی وجود دارد؟به طوری که می دانیم شمار قابل ملاحظه ای از بیماریهای عصبی و عضلانی، ارثی یا فامیلی هستند مانند دیستروفیهای عضلانی، کره هانتینگتون، آتاکسی فریدریش، بیماری ویلسون، بعضی انواع صرع، میگرن و موارد متعدد دیگر.
سابقه مصرف دارو بسیار مهم است.
دیستونی حاد با مصرف قرص
گاهی با مصرف حتی یک قرص تری فلوپرازین با داروی ضد استفراغ متوکلوپرامید است دیستونی حاد بروز نماید. در خانم هایی که قرص ضدبارداری مصرف می کنند، سردرد میگرنی و استعداد به آمبولی و ترومبوز وریدهای مغزی بویژه همراه با سیگار کشیدن بیشتر میباشد. چنانچه مقدار دارو در بیماران پارکینسونی زیاد شود حرکات کره ای یا حالات هذیانی و روانی بروز خواهد کرد. همچنین در بیمار صرعی که بدلیل درد اندامها و ضعف ماهیچه های پروگزیمال مراجعه کرده است. باید به فکر استئومالاسی دارویی ناشی از فنی تویین و فنوباربیتال باشیم.
پیشینه زایمان دشوار با ضربه در دوران نوزادی برای بیماران نورولوژیک به ویژه مبتلایان به صرع، فلج مغزی، حرکات غیر طبیعی و رشد نکردن یک نیمه بدن دارای اهمیت بسیاری است.
به طور کلی هنگام برخورد با بیماران نورولوژیک باید به سه سوال زیر پاسخ داده شود:
- آیا آسیبی وجود دارد؟
- محل ضایعه کجاست؟
- پاتولوژی آسیب چیست؟
آسیب های محیطی
ضایعه محیطی به آسیب هایی گفته میشود که از شاخ پیشین نخاع یا هسته های حرکتی ساقه مغز تا عضله بروز کرده باشند. بنابراین آسیب در هریک از قسمت های زیر محیطی به شمار می آید:
- اعصاب جمجمه ای (به جز زوجهای اول و دوم) و هسته های حرکتی آنها در ساقه مغز (مانند فلج بل)
- شاخ پشین نخاع (مانند فلج اطفال)
- ریشه های اعصاب نخاعی (مانند گیلن – باره)
- رشته های عصبی (مانند فلج عصب رادیال در مسمومیت با سرب)
- پیوندگاه عصبی عضلانی (مانند میاستنی و بوتولیسم)
- ماهیچه ها مانند بیماری دوشن، پلی میوزیت و سایر میوپاتیها )
آسیب های مغزی
آسیب های مرکزی آسیب های مرکزی به ضایعات راه های نخاعی و ساختمان های مغزی بالای سوراخ بزرگ پس سری یعنی نیمکره های مخ و ساقه مغز اطلاق می گردد. مخچه و هسته های قاعده ای مغز (دستگاه خارج هرمی) نیز جزو دستگاه اعصاب مرکزی محسوب می شوند ولی آسیب آنها نشانه های ویژه ای ایجاد می کند که معمولا به راحتی قابل تشخیص می باشند.
وجود هیپرتونی، علامت بابنسکی و هیپررفلکسی از ویژگی های آسیب های مرکزی است. برای جایابی (تعیین محل ضایعه) ، آگاهی و توجه به نکات تشریحی۔ فیزیولوژیک اهمیت دارد که در گفتار اول به آنها اشاره شده است. یکی از نشانه های خوب برای جایابی آسیب در نیمکره غالب، اختلال تکلم بصورت دیسفازی با افازی کامل می باشد. که در این صورت ضایعه نیمکره غالب مطرح می شود.
نشانه هایی که از وجود آسیب در نیمکره های مغزی خبر می دهند عبارتند از:
- اختلال تکلم بصورت آفازی یا دیفازی (از نشانه های بسیار با ارزش برای تعیین جای آسیبدر نیمکره غالب)
- تشنج که وقتی یکطرفه بویژه همراه با علامت آگاه کننده باشد، نشان دهنده آسیب کانونی در مغز است.
- همی پارزی یا همی پلژی
- نیمه نبینی
- عدم تقارن چینهای صورت (در سمت فلج شده عمق چینهای صورت کمتر است و حالت افتادگی گوشه دهان دیده می شود).
- تفاوت در بازتابهای وتری راست و چپ (هیپررفلکسی در سمت مخالف ضایعه)
- از بین رفتن رفلکس های پوستی شکمی در طرف فلج شده
- وجود علامت بابنسکی در یک سمت
- گاهی انحراف زبان بطرف اندام فلج شده (هنگام بیرون آوردن آن)
گاهی علائم آسیب های نورون مرکزی و محیطی باهم دیده می شوند، مثلا در سیرنگومیلی عضلات کوچک دستها دچار آتروفی شده رفلکس آنها از بین می رود (نشانه آسیب محیطی)، ولی در پاها تندی رفلکسهای و علامت بابنسکی مشاهده می گردد (نشانه آسیب مرکزی).
مرکز تخصصی مغز و اعصاب نورون اصفهان را در اینستاگرام دنبال کنید